هوش چیست؟؟
تعریف معمول و کلاسیکِ هوش در بین عموم جامعه، همان کیفیت و مهارتی است که به موفقیت های درسی و تحصیلی منجر می شود؛ همان توانایی و استعدادی که برای فهم مطالب نظری و حل مسائل ریاضی به کمکمان می آید، ذاتی و ارثی است، تک بُعدی است، قابل ارتقا نیست و از بدو تولد تا روز آخر زندگی در یک سطحِ مشخص باقی می ماند؛ همان به اصطلاح IQ. اما در روانشناسیِ روز دنیا، مدت هاست که این تعریف محدود و ناقص از هوش، رنگ باخته و دیگر در هیچ کدام از سیستم های آموزشیِ استاندارد، پذیرفته شده نیست. یادمان باشد هدف ما پدر و مادرها، صرفا تربیت و ساخت عده ای پزشک و مهندس و مخترع نیست! هدف اصلی، پرورشِ یک انسانِ همه جانبه و متعادل است. تعادل، شاه کلید ورود به تعریف جدید و گسترده هوش است. این روزها ثابت شده است که همه آدم ها غیر از IQ یا هوش منطقی و ریاضی، حدود ده نوع هوشِ گوناگون با شدت و ضعف های مختلف دارند که اکتسابی و قابل ارتقاست و باید به شکل متعادلی پرورش یابد. امروزه به آدمی "باهوش" یا "تیزهوش" گفته می شود که تمامی توانایی ها، استعدادها و جنبه های گوناگون وجودش به شکل متعادل رشد کرده باشد. فردی که توانایی حل مسئله را دارد و می تواند خود را به بهترین شکل با شرایط متغیر محیط انطباق دهد، انسان باهوشی است!