بهونه زندگی
بخاطر مسافرتی که بنا به دلایلی خیلی طولانی شد از خونه و زندگیم دور شدم تو اون مدت به قدری هوا گرم بود و مدام دل نگران گلهایی بودم که تو بالکن با هزار عشق و محبت پرورش داده بودم. وقتی برگشتم شوکه شدم...
گلهام اکثرا خشک شده بودن و من غمگین ترین بودم. گل شمعدونیم که این همه زیبا و پر گل بود کلا خشک شده بود.
بازم دلم نیومد بندازمش دور. بهش رسیدگی کردم.. و هر روز با کلی امید می رفتم سراغش ولی تغییری حاصل نشد.. تا اینکه امروز دوباره بهش نگاه کردم. سر شاخه ها دوباره جوونه زده و من پر از خوشحالی شدم..😍
من الان نیومدم در مورد گلدونم صحبت کنم. خواستم با همین مثال ساده یه چیزی بگم. همه ما تو زندگیمون کم میارم. خسته میشیم، میبریم. توان جنگیدن نداریم ولی ته دلمون منتظریم.. منتظریم بهونه ای پیدا کنیم برای زندگی و دوباره از نو جوونه بزنیم و زندگی رو بسازیم، منتظر توجه دوباره ایم. منتظر یه نوازش، منتظر یه موقعیت برای زندگی دوباره..دنبال بهونه ای برای ادامه ایم..
بیاید و بهونه زندگی اطرافیانتون باشید. بهم دیگه توجه کنید. عشق بدید.. دیر یا زود نتیجه میده.❤️
پ ن: سر شاخه ها رو دیدی؟🌱