سویههای خشونت
خشونت از زوایا و منظرهای مختلف، به انواع گوناگون و سویههای چندی تقسیم شدنی است؛ از یک منظر، خشونت در چهار بستر قابل تحقق است و در چهار حوزه مطالعاتی جای میگیرد.
← خشونت در قلمرو رفتار فردی
قلمرو رفتار فردی به مثابه یک حالت روحی و روانی که فرد را به قانون ستیزی، هنجارشکنی، پرخاشگری و خشونت وادار میکند. به عقیده برخی از روانکاوان، برتریطلبی، مهرخواهی و عزلتگزینی ـ که جملگی رفتارهای نابسامان و ناهنجار هستند ـ سازوکار کلی برای رفتارشناسی و طبقهبندی رفتاری آنان به شمار میرود. نمونه تاریخی و قرآنی این نوع خشونت را میتوان در اقدام یکی از فرزندان آدم به قتل برادرش و کشتن حضرت موسی (علیهالسّلام) فردی از دشمنان خود را در کشور مصر، پیش از نبوت و پیامبری خویش، سراغ گرفت. این دو رویداد در آیات ۲۷ سوره مائده و ۱۵ و ۱۶ سوره قصص آمده است. [۴] [۵] [۶] عهدهدار اصلی تبیین خاستگاهها، نمودها و برآیندهای این نوع خشونت، دانش روانشناختی است.
← خشونت در قلمرو رفتار اجتماعی
قلمرو اجتماع، گاه رفتارهای خشن جامعه را در سطح گسترده در برمی گیرد و روابط و تعامل اجتماعی در ساحت کردارها و گفتارها ـ تعامل گفتاری و شنیداری ـ را دچار چالش و تنش میسازد، در این فرض، این اشخاص و افراد روانپریش و خشن نیستند که کارهای خلاف سنت، عرف، فرهنگ و قوانین، مرتکب میشوند، بلکه دستهها، باندها و گروههایی تبهکار و خشونتگر شکل میگیرند که بیشتر سطوح تعامل و روابط اجتماعی را با اختلال رو به رو میکند و در مواردی بر اثر گسست فرهنگی و یا سیاسی و یا عواملی از این دست، شیرازه هم زیستی مسالمتجویانه، عقلانی و سامانمند ساکنان یک حوزه فرهنگی و یا سیاسی، دستخوش خشونت و بیقانونی میشود، که در این صورت از چنان حالتی با عنوان بحران اجتماعی یاد میگردد.
وضعیت خشونتبار اجتماعی پیش گفته، ممکن است معطوف به روابط درون گروهی و طبقات اجتماعی باشد؛ چه، در جامعههای پیچیده گروههای مختلف اجتماعی ممکن است با یکدیگر در ستیزه باشند و هر یک بر آن باشند که ارزشها و هنجارهای خود را بر تمام جامعه گسترش دهند، نمونههایی از این قبیل موقعیتها را میتوان در ستیزههای میان طبقات اجتماعی، میان گروههای دینی و میان گروههای قومی یا میان ملیتها پیدا کرد». [۷] عنوان کلی و شاخصه عام این ستیزهها جنگ داخلی است.خشونت اجتماعی و گروهی معطوف به درون در برخی مواقع جنبه سیاسی دارد و بازتاب رفتار، قوانین و عملکرد نهادها و هویتهای سیاسی به شمار میآید و به صورتهای آشوب؛ توطئه و انقلاب (جنگ درون کشوری) نمود مییابد:
←← آشوب
آشوب خشونت سیاسی نسبتا خودجوش و غیرسازمان یافته همراه با مشارکت مردمی قابل ملاحظه، شامل اعتصابات سیاسی خشونتبار، شورشها و درگیریهای سیاسی و شورشهای محلی.
←← توطئه
توطئه خشونت سیاسی بسیار سازمان یافته، همراه با مشارکت محدود، شامل سوء قصدهای سیاسی سازمان یافته، تروریسم در مقیاس کوچک، جنگهای پارتیزانی در مقیاس کوچک، کودتا وطغیان.
←← انقلاب
انقلاب یا جنگ درون کشوری خشونت سیاسی بسیار سازمان یافته همراه با مشارکت مردمی گسترده که به منظور سرنگونی رژیم یا در هم شکستن دولت طراحی شده و همراه با خشونت گسترده باشد، شامل تروریسم و جنگهای پارتیزانی در مقیاس گسترده وجنگهای داخلی. [۸]
حیات اجتماعی و تاریخی بنیاسرائیل به روایت قرآن و عهد عتیق، تصویر کامل و روشنی از جامعه خشونتگر و دچار بحران اجتماعی خشونت ارائه میدهد؛ چه در روابط و تعامل درون قومی و چه در تعامل آنان با سایر اقوام و گروههای اجتماعی که به نوعی با آنان در تماس بودهاند، زیرا آنان روزی به کشتار دسته جمعی یکدیگر میپرداختند و روزی پیامبرانشان را که داعیان صلح و هم زیستی مداراجویانه، ر فاه اجتماعی، عدالت و یگانه پرستی بودند از دم تیغ میگذراندند و گاه از دستورات فرمانروایی که به درخواست خود آنان و گزینش و انتخاب پیامبران ایشان، تعیین شده بود سرپیچی میکردند. «و قال لهم نبیهم ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا قالوا انی یکون له الملک علینا و نحن احق بالملک منه و لم یؤت سعة من المال قال ان الله اصطفیه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم و الله یؤتی ملکه من یشاء و الله واسع علیم» [۹] و گاه حتی بر سر چشمه آبی که خداوند به معجزه حضرت موسی (علیهالسّلام) برای آنان جاری ساخته بود به نزاع و جدال پرداخته، هر قومی (فرزندان مربوط به یک برادر از دوازده برادر فرزندان یعقوب) خواهان آبشخور جداگانه میگردیدند. «و اذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشرة عینا قد علم کل اناس مشربهم کلوا و اشربوا من رزق الله و لاتعثوا فی الارض مفسدین؛ [۱۰] و (به یاد آورید) زمانی را که موسی برای قوم خویش آب طلبید، به او دستور دادیم: عصای خود را بر آن سنگ بزن! ناگاه دوازده چشمه آب از آن جوشید، آن گونه که هر یک (از طوایف دوازده گانه بنیاسرائیل) چشمه مخصوص خود را میشناختند. و گفتیم: از روزیهای الهی بخورید و بیاشامید، و در زمین فساد نکنید.»
«و اذ اخذ میثاقکم لاتسفکون دمائکم و لاتخرجون انفسکم من دیارکم ثم اقررتم و انتم تشهدون • ثم انتم هؤلاء تقتلون انفسکم و تخرجون فریقا منکم من دیارهم تظاهرون علیهم بالاثم و العدوان و ان یاتوکم اسری تفادوهم و هو محرم علیکم اخراجهم…؛ [۱۱] [۱۲] و هنگامی که از شما (بنیاسرائیل) پیمان گرفتیم که خون هم را نریزید و یکدیگر را از سرزمین خود، بیرون نکنید، پس شما اقرار کردید و بر این پیمان گواه بودید. • اما این شما هستید که یکدیگر را میکشید و جمعی از خودتان را از سرزمینشان بیرون میکنید و در این گناه و تجاوز به یکدیگر کمک مینمایید؛ (و اینها همه نقض پیمانی است که با خدا بستهاید) حال آنکه اگر بعضی از آنها به صورت اسیران نزد شما آیند فدیه میدهید و آنان را آزاد میسازید، با اینکه بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود.»
«…افکلما جائکم رسول بما لاتهوی انفسکم استکبرتم ففریقا کذبتم و فریقا تقتلون؛ [۱۳] آیا چنین نیست که هر زمان، پیامبری، چیزی بر خلاف هوای نفس شما آورد، در برابر او تکبر کردید (و از ایمانآوردن به او خودداری نمودید) پس عدهای را تکذیب کرده، و جمعی را به قتل رساندید؟!»
اینها بخشی از آیات بسیار قرآنی است که پرده از چهره خشن جامعه یهودی بر میگیرد، چنان که عهد عتیق نیز دراین باره میگوید:
«شهری را که از دشمن میگرفتند، زنان، مردان و کودکان و پیران کهنسال با حیوانات آنجا را در یک نقطه جمع میکردند و آنها را از دم شمشیر میگذراندند و میکشتند». [۱۴]
خشونت اجتماعی در جامعه یهود چنان ریشهدار و ماندگار بوده است که به قول اندیشمند فرانسوی گوستاو لوبون «ملت یهود هیچ گاه از جنایات جدا نبوده است، آنها وقتی اسیران فراوانی را میگرفتند بدن آنها را پاره پاره میکردند و جلوی سگها میریختند و مردم شهر از کوچک و بزرگ و پیر و جوان را سر میبریدند». [۱۵]
جامعه یهودی هنوز که هنوز است میتواند سمبل جامعه خشن به شمار آید؛ چه هم اکنون در دنیای معاصر، صهیونیسم یهودی خشونتبارترین رفتار را نسبت به جوامع مذهبی و قومی مسلمان وعرب انجام میدهد.
فشار و شکنجه نوکیشان و کسانی که به آیین جدید پیامبران و رسولان الهی ایمان میآوردند، از سوی گروههای واپس گرا و بیشتر مرفه جوامع پیشین و نیز اخراج مسلمانان نوکیش از سرزمین آبایی و اجدادی ایشان از سوی مشرکان قریش و آزار و اذیت ایشان به جرم مسلمانی از دیگر نمونههای خشونت گروهی و اجتماعی است که در قرآن کریم از آنها یاد شده است:
«و الی مدین اخاهم شعیبا قال یا قوم اعبدوالله مالکم من الله من اله غیره قد جائتکم بینة من ربکم فاوفوا الکیل و المیزان و لاتبخسوا الناس اشیاءهم و لاتفسدوا فی الارض بعد اصلاحها ذلکم خیر لکم ان کنتم مؤمنین • و لاتقعدوا بکل صراط توعدون و تصدون عن سبیل الله من آمن به و تبغونها عوجا و اذکروا اذ کنتم قلیلا فکثرکم و انظروا کیف کان عاقبة المفسدین • و ان کانت طائفة منکم آمنوا بالذی ارسلت به و طائفة لم یؤمنوا فاصبروا حتی یحکم الله بیننا و هو خیر الحاکمین • قال الملا الذین استکبروا من قومه لنخرجنک یا شعیب و الذین آمنوا معک من قریتنا او لتعودن فی ملتنا قال او لوکنا کارهین؛ [۱۶] [۱۷] [۱۸] [۱۹] و به سوی مدین برادرشان شعیب را فرستادیم، گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودی ندارید، دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است؛ بنابراین، حق وزن و پیمانه را ادا کنید و از اموال مردم چیزی نکاهید، و در روی زمین، پس از آنکه (در پرتو ایمان و دعوت انبیا) اصلاح نشده است، فساد نکنید، این برای شما بهتر است، اگر با ایمان هستید • و بر سر هر راه ننشینید که (مردم با ایمان را) تهدید کنید و مؤمنان را از راه خدا باز دارید و (با القای شبهات) آن را کج و معوج نشان دهید • و به خاطر بیاورید زمانی را که اندک بودید و او شما را فزونی داد و بنگرید سرانجام مفسدان چگونه بود • و اگر گروهی به آنچه من به آن فرستاده شدهام، ایمان آوردهاند و گروهی ا یمان نیاوردهاند، صبر کنید تا خداوند میان ما داوری کند که او بهترین داوران است • اشراف زورمند و متکبر از قوم او گفتند: ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آوردهاند از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد؛ مگر اینکه به آیین ما بازگردید. گفت: آیا میخواهید ما را باز گردانید هرچند مایل نباشیم؟!»
«یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء تلقون الیهم بالمودة و قد کفروا بما جائکم من الحق یخرجون الرسول و ایاکم ان تؤمنوا بالله ربکم…• ان یثقفوکم یکونوا لکم اعداءا و یبسطوا الیکم ایدیهم و السنتهم بالسوء و ودوا لو تکفرون؛ [۲۰] [۲۱]ای کسانی که ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنها اظهار محبت میکنید؛ در حالی که آنها به آنچه از حق برای شما آمده کافر شدهاند و رسول الله و شما را به خاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شما است از شهر و دیارتان بیرون میرانند… • اگر آنها بر شما مسلط شوند، دشمنان تان خواهد بود و دست و زبان خود را به بدی نسبت به شما میگشایند و دوست دارند شما به کفر بازگردید.»
این دو آیه نمونهای از آیات قرآنی است که در آنها از برخورد خشونتآمیز جوامع پیشین و جامعه عرب جاهلی با گروههای مذهبی نوآیین و مسلمانان سخن رفته است.
علامه طباطبایی در تفسیر فراز پایانی آیه دوم میگوید:
«بسط ید (دست گشایی) بیان کنایی از کشتن، اسیر گرفتن و انواع شکنجه و عذاب است. و بسط السن (زبان گشایی) کنایه از دشنام و ناسزاگویی است».
← خشونت در قلمرو رفتار حکومت
قلمرو حکومت، در این فرض اگر خاستگاه خشونت، رفتار وعلمکرد حکومت و نهادهای حکومتی و معطوف به درون جامعه سیاسی باشد، استبداد و خودفرمانی، نامیده میشود. اگر حکومت به رفتار خودسرانه و غیرقانونی دست بزند و یا حکومت خودفرمان و فاقد قانون مدون وضعی و یا عرفی باشد و خشونتهای قانونی خواهد بود؛ آن گاه که نهاد قانون گذار غیرمستقل و در اختیار قوه مجریه به مثابه ابزاری در جهت فراگیرشدن سلطه حاکمیت و قدرت و در سمت مخالف با آزادی و تامین حقوق مردم قرار داشته باشد و در نتیجه قوانین خشن جعل گردد و یا اینکه نهادهای اجرا کننده قانون، در نحوه اجرای قانون خشونت به خرج دهند.
خشونت دولتی و روش استبدادی ـ فاشیستی حکومت فرعون که در سورههای مختلف قرآن از آن سخن رفته است نمایی از گونه خشونت حکومتی و دولتی را بازمی تاباند:
«واذ نجیناکم من آل فرعون یسومونکم سوء العذاب یذبحون ابناءکم و یستحیون نسائکم و فی ذلکم بلاء من ربکم عظیم؛ [۲۲] و (نیز به یاد آورید) آن زمان که شما را از چنگال فرعونیان رهایی بخشیدیم؛ هم ایشان که همواره شما را به بدترین صورت آزار میدادند: پسران شما را سر میبریدند و زنان شما را (برای کنیزی) زنده نگه میداشتند. و در اینها آزمایش بزرگی از سوی پروردگارتان برای شما بود.»
از منظر دیگر، خشونت به «خشونتهای متمدنانه، خشونتهایی که هدف آن خود دفاعی است، خشونتهای ناشی از میل تهاجم، خشونتهای ناشی از رقابت، خشونت ناشی از تلاش برای کسی بودن و جای پایی داشتن، خشونت ناشی از تلاش برای هماهنگی خود با یک الگو، خشونت ناشی از سرکوب کردن چیزهایی در خود و آزاری که انسان ازاین طریق برخود وارد میکند، خشونت ناشی از بی رحمی و ستم برخورد، خشونت ناشی از تلاش برای عدم خشونت» تقسیم میشود. [۲۳] چنان که از منظر روایی و ناروایی، خشونت، به مشروع و غیرمشروع، بخشپذیر است.
- ۹۵/۰۸/۰۵